گاهنوشتهاي يك صداي بيصدا. صدايي كه در ميان هياهوها گم است و در تنهاييهايش فرياد. فريادي كه نه از سر كين است و نه از سر درد، رنج و يا حتي لذت. ابزاري است تنها براي نجواي غوغاي درون با هرگوشي كه اين صدا را بشنود